روشانروشان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

دخترکم فرشته کوچک خانه ما

خبر خبر خبر روشان خانوم از سفر رسید ...

دختر خوشگل مامانی یک هفته پیش از سفر نه ماهش رسید .  یکشنبه گذشته گل دختر نازم ساعت ٧:٣۵ صبح پا به این دنیای بزرگ گذاشت تا با دستهای کوچیکش یه دنیای جدید واسه مامان و بابا بسازه . اونقدر شادم که نمیدونم چه جوری وصفش کنم , الانم که دارم این مطلب رو مینویسم ناز دخترم تو بغلم داره لالایی میکنه ... دخترکم خدا رو شکر قد و وزن و همه چیزش کاملا طبیعی بود و مثل داداش رایانم حساسیت نداره .... که این از همه چیز بیشتر خوشحالم میکنه . خیلی خیلی هم آرومه فقط شیر میخوره و لالا میکنه ... فقط هر لحظه خدا رو شکر میکنم که یه فرشته نازشو از بهشت فرستاده پیش من و این از هر چیز دیگه ای تو این دنیا زیباتره ... خدای مهربون ممنونم ازت به خاطر این...
16 شهريور 1393

شعری برای دخترم

دخترم ای نو گل من    مایه آرامش تن تو برایم چون بهاری   در تنم جان میدوانی معنی عشقی برایم    شور نو در سینه دارم نو گل باغ وجودی    از ازل در من تو بودی با وجودت بهترینم    در تو من نقش آفرینم میروم من سوی دیدار   تا ببوسم چشم دلدار دل ربودی تو ندیده    از من زانو بریده  کاش آیی زودتر تو     وا کنی بر من رهی نو  من شوم شمع سرایت   آب گردم در کنارت  تا تو آسوده بمانی     ناز نازک تو بخوابی میشوم من باغبانت   میرسم بر برگ و بارت  تا تو غنچه گل بگردی   پیش چشمم نو بگردی  عطر و بویت راببویم    ...
7 شهريور 1393

دلتنگی ....

این روزها خیلی حس های عجیب و غریب دارم هم حس شادی و سرزندگی به خاطر نزدیک شدن به روز دیدار تو و هم حس دلتنگی و ناراحتی به خاطر جدایی از تو .... حس عجیبیه نمیدونم چرا اینجوری شدم اما خیلی دلتنگم تو این مدت تو فقط مال من بودی و ما با هم همسفر بودیم فقط من و تو اما بعد از تولدت همه هستن و نقشی رو تو زندگیت دارن . دوست دارم فقط مال من باشی .... شایدخودخواهانه باشه اما میخوام فقط مال من باشی ... در مورد رایان این حس رو نداشتم اما تو یه جور دیگه ای .... هر وقت اینجوری دلم میگیره فقط شوق دیدنت این فکرا رو ازم دور میکنه .... زودتر بیا و یه پایان شیرین باش واسه همه دلتنگیام ....
7 شهريور 1393

لحظات پر استرس

دختر خوشگل مامان کم کم داریم به آخر این سفر دونفره میرسیم و از اینجا به بعد مسیر زندگیمون عوض میشه , خیلی خیلی خوشحالم و ذوق دارم که روی ماهت رو ببینم و در کنارت آرامش رو حس کنم . اما اما این روزا خیلی خیلی خیلی استرس دارم و نگرانم البته من تنها دلشوره ندارم از بابا مهدی که از ذوق و نگرانی خواب نداره گرفته تا باباجونا و مامان جونا و خاله و عمه ها و عموها و اقوام دور و نزدیک همه چشم انتظار تولد شمان .... ببین هنوز نیومده چقدر هوادار داری .... تو آخرین سونوگرافی تاریخ احتمالی تولد هفده شهریوره اما انگار شما خیلی عجله داری تا الانم با قرص تو دل مامانی موندی واسه همین شاید هفته دیگه به دنیا بیای دنیای من ... هرلحظه با کوچکترین تغییری نگران...
5 شهريور 1393
1